امیـر خیـلی دوستـت دارم

خیــلی

اینو بگـم کلیشـه ای ِ ؟

ایـنو واقعا میگم کـه کنار تو بودن بوسیدنت لمس کردنـت بم آرامـش میـده

این عشقـه دیگـه ؟ مگـه نـه ؟ حسـی که با هیـچکس دیگـه تجـربـش نکـردی

من نمیتـونم تا چنـدسـال صبـرکنـم که شـایـد بهـم برسیـم نمیتـونـمم بیخیـال آینـده باهـات باشـم بعد دستـم بـره تـو دستـای یکی دیگـه

همین الانـم که یـه بآر اومدم بغلـت ، وقتـی فکر میکنـم جـای تو یکـی دیگـه دست تو مـوهـام بـبره اشکام تو چشـمـام جمـع میشـه :(

میگـی چیـکار کنـم ؟ بیخیـال باشـم بعـد میدونـم چقـد داغـون میشـم :(

از خدا خیلی خواستـم کمـکمـون کنـه ولی گوش نکـرد :(

امــیـر ، کـاش میدونستـم مثـلا شش ماهه دیگـه میریـم خونـه خودمـون ، اونوقت خیلی خوب بود غم نداشتم

ولی الان هیچـیمـون معلوم نیس

رو هواییـم

من دوسـت دارم

اما چیکا کنـم دیگـه؟هــوم؟