82



هــــــِــــــه ...

مثلا یه هفته اینجا بودی ، مثلا از حـال من باخبـر بودی

ولی یه زنگــ نزدی


اشکـــــال نـــــداره

فقط زنگــ میزنـی خدافظـی کنـی ؟

دیــگه نمیـــــخـــوام بـــاشـــــــی

81



مـامان میگه افسرده شدی . شکسته شدی . ضعیف شدی.کمبود پیدا کردی
اینارو که میگفت بغض تو گلوم داشت خفم میکرد
به زور جلوش خودمو کنترل کردم
امشب که برم رو تخت همش گریس
بــــــــغــــض ِ
تنهایـی ِ
هزارتـا فکره جـور وا جـور
دلم یه تغیـر بزرگ میخـواد
مث مـــــــــرگـــــ

80

ایــن پــســ ــت هــم بــه اصـــرار تـــو     .. .  ...

حرفامــ کم شده
یا شاید خاطره هامون کم شده
آخه تو نــیســـی دیگه
میگی رفتی سربازی کــه بعد دو سال یـــه آدم دیگه بشی . . یـــه امیـــری که با هـمه عمــرش فرق داشته باشه
شاید قراره اون موقع که من نیسم یه پسره عالی بشی از هر نظر . . اونم چون من نیســتــم . . تا وقتـــی بات بودم که همش غصــه بود که چرا نمیــتــونم با تـــو باشم
یاده اون عـــــشــق پــر حــرارتمـون به خیـــــــر
دیــوونه بودیــــم
دوتــا دیـــــوونــه کـه همو خیـلی می خواستـن
الان تو میگی هنوز عــاشقمــی . . شبــا به یـاده من میخوابـی . . هرجـا میـری بـه یـاده منـی
میگــی نمــی تونم فراموشـــت کنــــــم :\

امــّـا من عشـقـم کم شـده امیــر
فقـط دوســت داشتــنــش مونـده

دوسـت داشتنـم خـوبـه مگـه نـه ؟ از اون عشـق لعنتـی بهـتـره

امشــب ... اومـدم تو بغلـت که با تـو بخـوابم چون تو خواستـی . . ولی جای لوس کردنم همش بحــث کردیم کـه !

خوب بخـــوابـی عزیــزمــــــ
یکــشــنبــه کـه میـری مواظـبـــ خودتـــــ باشــ . . .

79

بـــعد رفتنـــت اونـــ روز مامانتـــ باز اس داد که : پــســره من نه لیـاقتشو داره نه سنــشو وگــرنه دلم می خواستـــ عروسم بشــی :\

میگم امیــر بعضـی شبـا دلم هواتـو میکنـه بعد عین دیوونــه ها بغضم میگیــره ، عین خرآ

وقتــی اومـدی بت گفتم امیر دلم خیــلی گـرفته گریــم گرفتـه بعد گفتــی : تو کـه میدونـی چشـآت جونه منـه چرا گریه میکنـی

بعـد گفتـی دلم واس اون دستـای خوشگـلت تنگــ شــده :(

گفـتــی میدونستــی تو بهتـرین دختـری هستـی که میشناسـم ازهمـه نظــــر  کـامـلی

:x

امیـر تو هـم از بیـن این همـه پــسـر لاشـی بهتـرین بودی