+ دیـروز عصـر ز زدی

بعـد شـارژت تمـوم شـد مـن ز زدم

بعـد امـروزم امتـحـان بهیـنـه داشتـم

منتـظـر مـوندی امتـحـانـم تمـوم شـه

بـه زور و دعـوا همـو دیدیـم

دستـای جفتمـون یـخ کـرده بود

کـاش دستـاتـو محکـم میگـرفتـم تو دستـام

چـرا دستـامو نگـرفتـی :(

ولـی اون مـوق کـه تـو تآکسـی دستـت دورم بود خیـلی حـس خـوبـی بـود