خاطره-5
◕‿◕زمستون شروع شد...دی ماه ۸۹◕‿◕
و تو رفتی
بی بهانه بی دلیل
بدون هیچ حرفی
من موندم و احساسات داغونم
یه ماه بی خبر از تو
تو فکره تو که کجایی باکی هستی چرا رفتی
چرا همه عشقمون یه شبه پرید
هزارتا فکر تو ذهنم
انقدر بهت فکر کردم و غصه خوردم که اون یه ماه رو کامل مریض بودم
سردردهای وحشتناک که روزو شبو ازم گرفته بود
با هیچ قرص و مسکنی خوب نشدم
دردی که بخاطرت نبودت کشیدم ازیادم نمی ره
+ نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 17:4 توسط Me
|